چارلز جان هوفام دیکنز، ملقب به چارلز دیکنز، تاثیرگذار ترین نویسنده عصر خود بود. آثار او انتقاداتی صریح و خشن نسبت به بیعدالتی و فقر در جامعه در قالب رمان است. او در سال 1812 در لندپورت به دنیا آمد. پدرش به دلیل بدهی به زندان افتاد و مادرش که نمیتوانست از پس مخارج 9 فرزندش برآید، برای مدتی همراه با آنها به زندان رفت و در کنار همسرش زندگی کرد! دیکنز در 12 سالگی مجبور شد ترک تحصیل کند و به مدت پنج سال تا زمان آزادی پدرش در یک کارخانه واکسسازی کار کند که به گفته خودش، بدترین دوران زندگیاش بود؛ اما بعد از آزادی پدرش دوباره به مدرسه رفت و پس از مدتی، منشی یک وکیل شد. در همان حال، تندنویسی را از پدرش آموخت و روزنامهنگار شد. او را دقیقترین روزنامهنگار لندن میدانستند. پس از مدتی هم نویسندگی را با رمان موفق «یادداشتهای پیکویک» آغاز کرد. او که در کودکی طعم فقر را چشیدهبود، در رمانهایش خیلی استادانه آن را به تصویر کشید. او همچنین فعالیتهای اجتماعی زیادی انجام داد. او به همهجای آمریکا و انگلستان سفر کرد و آثارش را با شور و شوق فراوان برای آنها خواند. او بسیار پرکار بود و برای تامین مخارج ده فرزندش- از زنی که بعدا از او طلاق گرفت- گاهی سه رمان را همزمان مینوشت! اما تنها دلیل پرکاری او مخارجش نبود؛ شور و شوق نویسندگی به شدت در او شعلهور بود؛ به نحوی که سفر های متعدد و کار زیاد او خطرات جدی برای او داشت و برخی نشانههایش را هم بروز دادهبود. اما او نه به نشانهها و نه به هشدارهای پزشکان اهمیتی نمیداد. به همین دلیل، عمر کوتاهی داشت و در سال 1870 در 58 سالگی درگذشت. از او حدودا 15 اثر بجا مانده که از مهمترین و معروفترین آنها میتوان به «داستان دو شهر»، «آرزوهای بزرگ»، «نیکلاس نیکلبی»، «الیور تویست» و «دیوید کاپرفیلد»- که برگرفته از زندگی خود او بود- اشاره کرد.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.